زیبایی را می توان در چند جمله خلاصه کرد........
جهان تاریک است و روشنایی گرانقدر .
راز شادی در لذت پاک بردن از چیزهای ساده است
خدایا : من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری ! پس ای خدا! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام ... محتاج توام !
در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد
تمام محبتت را به پای دوستت بریز اما نه تمام اعتمادت را
گاهی سخت ترین کار دنیا این است که توانایی هایت را باور کنی
خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد
مهربانی را در نگاه منتظر کودکی دیدم که آبنباتش را به دریا انداخت تا اب شیرین شود
به یاد داشته باش : به خدایت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ، به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است
دوستی شوخی سرد آدمهاست بازی شیرین گرگم به هواست واسه کشتن غرور من و تو دوستی توطئه ثانیه هاست
همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط کسی ساخته می شود که شیرین ترین و شاد ترین لحظات را برای او ساخته است
رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند
تمام محبتت را به پای دوستت بریز اما نه تمام اعتمادت را
اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین بودی، آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه
شهرستان سوادکوه
شهرستان سوادکوه یکی از شهرستانهای استان مازندران است که با 2441 کیلومتر مربع وسعت در قسمت جنوبی استان مازندران واقع شده است.این شهرستان در دامنه شمالی کوههای البرز مرکزی واقع شده که از شمال به شهرستان قائمشهر، از جنوب به فیروزکوه، از غرب به شهرستان بابل و از شرق به شهرستان ساری محدود میگردد و از چهار شهر به نامهای پل سفید، زیراب، شیرگاه و آلاشت به همراه روستاهای اطراف آنها تشکیل شده و مرکز آن شهر پل سفید میباشد.
فاصله آن با قائمشهر 55 کیلومتر و با فیروزکوه 65 کیلومتر میباشد.
این شهرستان کلاً در منطقه کوهستانی و پایکوههای البرز مرکزی واقع شده است.از نظر تفکیک جغرافیایی و وضعیت ناهمواریها از جنوب به طرف شمال از ارتفاع کاسته میگردد، زیرا این شهرستان در دامنه شمالی رشته کوههای البرز مرکزی واقع شده است و هرچه از دامنههای فوق به طرف شمال فاصله بگیریم از ارتفاعات کاسته میشود تا اینکه در منتهی الیه مرز شمالی شهرستان سوادکوه به قائمشهر متصل میگردد به منطقه هموار و دشتها میرسیم.
سوادکوه تا سال 1359 بعنوان بخشی از شهرستان قائمشهر در جنوب آن قرار داشت. اما در سال 1359 طی تصویبنامه شماره 6246 مورخ 21/4/1359 بخش سوادکوه به عنوان شهرستان مستقل از قائمشهر مجزا گردید و از این پس در تقسیمات کشوری بعنوان شهرستان مستقل مطرح گردید. مرکز آن شهر پلسفید میباشد که در سال 1375 دارای 8700 نفر جمعیت و 6/1 کیلومتر مربع وسعت بوده است. شهرستان سوادکوه در حال حاضر دارای 2441 کیلومتر مربع وسعت و در جنوب شهرستان قائمشهر واقع شده است. این شهرستان از 2 بخش و 6 دهستان و 198 آبادی تشکیل شده است و دارای چهار شهر بنامهای پل سفید، شیرگاه، زیراب و آلاشت میباشد.
در بررسی فعالیتهای اقتصادی شهرستان سوادکوه باید گفت که بنیان اقتصادی شهرستان سوادکوه بر کشاورزی و صنعت استخراج معدن استوار بوده است.
کشاورزان سوادکوه از طرفی وابسته است به آب و هوا، توپوگرافی و خاک منطقه و از طرف دیگر وابسته است به چگونگی و نحوه کشت محصولات و بعبارتی سنت کشت محصولات کشاورزی و کلاً نحوه بهرهبرداری از زمین و محیط طبیعی.
وضعیت طبیعی سوادکوه اعم از آب و هوا، خاک، پستی و بلندی و غیره موقعیت مناسبی را برای بخش وسیعی از شهرستان بخصوص در قسمت شمالی که عمدتاً از دشتهای کمارتفاع و هموار تشکیل شده است بوجود آورده است و در نواحی با ارتفاع بیشتر نیز با توجه به وضعیت آب و هوایی، خاک و پوشش گیاهی طبیعت مساعدتهایی را در خصوص کشاورزی و خصوصاً دامداری که از زیربخشهای بخش کشاورزی، نموده است.
در گذشته یعنی تا قبل از استقرار شرکت ذغال سنگ البرز مرکزی در این شهرستان زندگی اکثریت مردم سوادکوه از طریق بخش کشاورزی و زیربخشهای آن شامل کشاورزی، دامداری، شکار و جنگلداری بوده، تأمین میگردد زیرا مهمترین منبع درآمد مردم در گذشته زمینهای کشاورزی، جنگلها و مراتع طبیعی بوده است که در حال حاضر نیز جنگلهای شهرستان سوادکوه از منابع مهم درآمد و اشتغال میباشند و علاوه بر توضیح فوق دامپروری در گذشته از رونق بسیار زیادی برخوردار بوده است.
بنابراین با توجه به منابع درآمد مردم سوادکوه در گذشته میتوان دریافت که معیشت مردم در گذشته بطور عمده بر پایه بخش کشاورزی و زیربخشهای آن استوار بوده است.
در مطالعه فعالیتهای صنعتی شهرستان سوادکوه باید گفت که بنیان صنعتی سوادکوه به استخراج ذغال سنگ استوار بوده، اما به دلیل خصوصیسازی، تعداد شاغلین در آن بسیار کاهش یافته و رونق گذشته خود را از دست داده است.
امروزه شهرک صنعتی شورمست سوادکوه تا حدودی فعال و در بخشهای مختلف در حال فعالیت صنعتی میباشد.
این منطقه، در گذشتهی دور مرکز حکومت اسپهبدان باوندی بود. و پادشاهان آنرا ملوکالجبال مینامیدند. در حدود سالهای 570 الی 607 میلادی در زمان حکومت انوشیروان و خسروپرویز ساسانی اسپهبد قارن بر سوادکوه و شهریار کوه حکومت میکرد. قارن نام کوچکترین فرزند اسپهبدی به حکومت آمل ـ لپور ـ پریم (فریم) رسیده بود. مجموع این نواحی به امیدواره کوه و سوادکوه معروف بوده و در دورهی اسلامی به قارن کوه معروف شد.
سوادکوه از بخشهای حساس طبرستان بوده است که از نظر سوق الجیشی بسیار مهم بوده و در این زمینه شواهد تاریخی و روایات زیادی در تاریخ آمده است. که میتوان به عنوان نمونه یورش اسکندر و گرفتاری سربازانش در جنگلها و دفاع قهرمانانه اسپهبدان باوندی از طبرستان در قبال تهاجمات قبایل دیگر اشاره کرد.
همین موقعیت جغرافیایی اعم از کوههای استوار و جنگلهای انبوه و دژهای استوار (دژکولا) در سوادکوه باعث شده بود ورود اعراب تا سالها پس از هجرت نبوی به این منطقه به تاخیر افتد و این منطقه سنگر بازماندگان ساسانیان به شمار میآید. اگر یزدگردسوم به توصیه و سفارش (باو) تن در میداد و به این منطقه از طبرستان میرفت شاید آرزوی دیرپای شاهنشاهی خاندان ساسانی را برای خود و دودمان خود برآورده میکرد.
لشکریان این نواحی از خاندان و بازماندگان ساسانی مقیم همین نواحی انتخاب میشدند. اسپهبدان یا شاهان محلی، کوهستانها را در اختیار داشتند. این کوهستانها در هر ناحیهای بنامی مرسوم بود.
سوادکوه قسمتی از این کوهستانها به شمار میرود که در ناحیه کوهستان بزرگ دیگری بنام قارن کوه قرار دارد.
در این باب چند روایت وجود دارد:
1ـ اعتماد السلطنه در مرات البلدان چنین آورده است (در نقطهی جنوب شرقی چرات کوهی است موسوم به (سوات) و از قرار تقریر اهالی بلد وجه تسمیه این محل به سوادکوه همین است یعنی (سواته کوه) بوده است.
2ـ چنین به نظر میرسد که (سوات کوه) یا (سواد کوه) تعریف شدهی (سات کوه) باشد. چه جز (سات + ساد) در لحجه طبری به معنی صاف / ساده همواره و گسترده میباشد و به معنای ساده، پاک، یکدست و تهی از پوشش و زواید بکار گرفته میشود و هنوز هم اصطلاح (ساته کوه) در کوهپایهها بین معمرین معروف است نام سوادکوه ریشه در معنی همین لغت دارد.
3ـ حالت ظاهری بیشتر نقاط سوادکوه با همین مفهوم (تهی از پوشش) مطابقت دارد. زیرا فقط دامنههای شمال کوهها، پوشیده از جنگلهای انبوه است. پس میتوان نتیجه گرفت نخستین بار (ساته کوه) یا کوهی عاری از آرایش و تهی از پوشش یوده است. حرف ت تبدیل به حرف (ال) شده و این تبدیل در فارسی متداول بوده است. کلمهی ساد را هم به معنی ساده یعنی صحرا جائی که صاف و همواره باشد همراه خود آورده است.
امامزاده عبدالحق زیراب
آستانه مبارک حضرت امامزاده عبدالله ملقب به عبدالحق فرزند حضرت امام موسی کاظم (ع) ولادت در سال 173 هجری قمری، متوفی بسال 205 هجری قمری بنا به روایتی که سینه به سینه نقل گردیده، قضاوت و احقاق حقی که بر اثر معجزات این بزرگوار بین تعدادی از مومنین صورت گرفته و مشهورترین این کرامات در سال 738 هجری قمری که بین دو برادر صورت گرفت و اختلاف ریشهداری را حل و فصل کرد به عبدالحق ملقب و مشهور گردیده است. متولیان اولیه بقعه مطهر حضرت امامزاده عبدالحق مردان مومن و متدین به نامهای درویش ابوطالب، درویش اسماعیل و درویش حسین اهل کنیج کلاه زیرآب سوادکوه بودهاند که بنای بقعه مطهر را احداث و تولیت آستانه این بزرگوار را نسل به نسل عهدهدار بودهاند.
وجه تسمیه حضرت عبدالحق
روایت کردهاند دو برادر بخاطر اختلافی که بر روی زمین شالیزاری خود پیدا کردند با هم مشاجره و اختلاف ریشهای پیدا کردند به طوری که مسئله بصورت بصورت لاینحل در آمد دلیل این اختلاف گم شدن مرزی بود که زمین دو برادر را مشخص و تقسیم میکرد. یکی از برادران با مراجعه به آستانه مبارکه امامزاده عبدالحق در آنجا جهت رفع مشکل دخیل بسته، فردای آنروز بر اثر کرامات آقا رودخانه مجاور زمین تغییر مسیر داده و از وسط زمین عبور کرده بطوریکه مرز اصلی و حقیقی زمین را مشخص نمود و به یک اختلاف ریشهای و قبیلهای پایان داد از این ماجرا به بعد امامزاده عبدالله به عبدالحق ملقب و مشهور شد.
برج لاجیم
در جنوب شرقی زیراب در شرق جاده سوادکوه به قائمشهر در منطقهای جنگلی و در کنار روستای لاجیم قرار دارد. این اثر معماری ارزشمند متعلق به قرن پنجم هجری است.
آندره گدار باستانشناس فرانسوی که در سال 1933 میلادی به بازدید برج لاجیم آمده مینویسد: در داخل این حصار چند تل است که نشان میدهد این قلعه در واقع شهر مستحکمی است این محل که در قلب جنگل انبوه و دور هنگامه شهرها واقع شده است. مسلماً قرارگاه مهم یکی از سرکشان یا پناهگاه استوار یکی از پادشاهان مخلوع بوده است که به امید بازگشت وقت مساعد در آنجا بدور از آسیب خصم در امان میداشته است. شخصیت مدفون در برج (کیا ابوالخوارس شهریار) از خاندان باوندیان بوده که در فاصله سقوط سلسله باوندیان اول و به قدرت رسیدن مجدد خاندان آل باوند پس از اشغال ناحیه آمل به دست قابوس وشمگیر به منطقه کوهستانی لاجیم پناه برده است.
پل ورسک
از شاهکارهای معماری جهان به شمار میرود. راه آهن سراسری تهران ـ شمال را به هم وصل میکند. این پل در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی بر روی دره ورسک در ارتفاع 110 متری از کف بنا شده است. و دارای دهانه قوسی به 16 متر است. طول کلی پل 20/73 متر است. و در زمان جنگ جهانی دوم به پل پیروزی معروف شد.
سه خط طلا
راهآهن معروف به سه خط طلا در سه کیلومتری بعد از آبادی ورسک به سمت گدوک در ارتفاعات شرق جاده خطوط راهآهن و با پلها و تونلهای زیبا در سه خط به موازات هم مشاهده میشود. این خطوط برای کم کردن شیب و افزایش ضریب قدرت لوکوموتیوها به این شکل بنا شده است.
دریاچه شورمست
تنها دریاچه طبیعی شهرستان سوادکوه که وسعت آن 15 هزار متر مربع و عمق آن 5 متر است. این دریاچه در 5/5 کیلومتری شهر پل سفید واقع شده است. درختان کهنسال و بلند قامت توسکا در اطراف آن منظره رویایی را به وجود آورده است.
امامزاده عباسعلی
بر قلعه کوهی که مسلط به دهکدههای ملرد و کرمان است. بنایی است با گنبدی مخروطی و مسجد کوچکی متصل به در ورودی، درختی ناشناخته در محوطه بقعه است که میگفتند درخت فلفل است.
غار اسپهبد خورشید
این غار در حد فاصل راهآهن پل سفید و سرخآباد در ناحیه دوآب وجود دارد. وجه تسمیه دوآب این است که در این منطقه دو رودخانه سولا و عباسآباد به هم پیوند میخورد. غار بصورت تالار ساده و تقریباً 15 متر است. جالبترین بخش غار بناهای قسمت چپ راهرو است. که نسبتاً سالم مانده است. و با دقت در آنها میتوان به وضع معماری این دژ دیمی پی برد. در کنار دهانه راهرو پلکانی است که پس از خاکبرداری آن به یکی از شاهکارهای ساختمانی غار بر میخوریم.
این راهرو به عرض 15/1 و دارای هفت پلکان به ارتفاع 17 سانتیمتر است و پله ششم پاگرد است و از آنجا به گردش به چپ داخل بناهای فوقانی میشدند.
از دیگر بناهای باستانی و جغرافیایی سوادکوه میتوان از پل شاپور ـ قلعه کنگلو ـ برج دیوکلی (گنبد سرخآباد) ـ کوه خرونرو ـ غار کیجا کچال ـ قلعه دیو سفید ـ دره دراسله ـ پلهای شهر پل سفید و شیرگاه و غار زنگیان نام برد.
بهترین کتاب ها برای نوجوانان از نظر من:
1- کتاب ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر . نوشته ی: لوییس سکر . ترجمه ی پروین علی پور . برنده ی 19 جایزه درآمریکا.داستانی خنده دار و فوق العاده جذاب (نشریه ی کرکس ریوریوز). سرشار از شوخ طبعی و روشن بینی(هفته نامه ی پابلیشرز ویکلی)
خلاصه ای کوتاه از داستان :
برادلی چاکرز، بزرگ ترین شاگرد کلاس، تا دلت بخواد دروغ می بافد، آن هم دروغ های شاخ دار! او با هم شاگردی هایش توی مدرسه دعوا راه می اندازد و از درس و مشق متنفر است.
در مدرسه هیچ کس جز کارلا مشاور جدید مدرسه ،برادلی را دو.ست ندارد.کارلا از شنیدن داستان های عجیب و غریب او خوشش می آید و فکر می کند او واقعا با هوش است. اما کارلا چه کار کند تابرادلی خودش را عوض کند؟
2- کتاب در انتظار باران. نوشته ی : شیلا گوردون. ترجمه ی پروین جلوه نژاد.
خلاصه ای کوتاله از داستان :
داستان نوجوانی سیاه پوستی است که تصمیم گرفت در بخواند و پیشرفت کند. تلاش او برای غلبه بر تبعیض نژادی و دوستی اش با یک نوجوان سفید پوست حوادث اصلی این رمان را تشکیل می دهد.
3- مجموعه ی آلفرد هیچکاک و سه کارآگاه در چهار جلد با نام های:
1-معمای قلعه ی وحشت2- معمای ساعت 3-معمای شبح سبز پوش 4-معمای عنکبوت نقره ای
نوشته ی رابرت آرتور . جلد 1و2 ترجمه ی مجتبی عبدالله نژاد- جلد 3و4 ترجمه ی سوسن همایون
معرفی : داستان ها دارای چهار شخصیت اصلی به نام های: ژوپیتر جونز . پیتر کرانشاو.
باب اندروز. آلفرد هیچکاک . می باشد که معما هایی جذاب را حل خواهند کرد.
4- موش کوچولو . نوشته ی کیت کامیلو . ترجمه ی حسین ابراهیمی (الوند). برنده ی جایزه نیوبری 2004.
خلاصه ی کوتاهی از داستان: باور می کنی موش کوچولویی عاشق شاهزاده خانمی شود؟!
این رمان ماجرای رنج های این موش عاشق است. ماجرای ایستادگی او در برابر سختی ها ، ناروایی ها و تبعید و تهدید است. رمان ، ماجرای سفر موش کوچولو و دوستانش به سیاهچال ترسناک در قلعه ای پر زرق و برق است که شاهزاده خانم در آن زندگی می کند. اما در این سفرها چه بر سر آن ها خواهد آمد و این عشق چه سر انجامی خواهد داشت ؟پیدا کرد پاسخ به عهده ی تو!!!؟؟؟
5- 35 کیلو امیدواری . نوشته ی : آنا گاوالدا . ترجمه ی آتوسا صالحی.
خلاصه ی کوتاهی ازداستان : گرگوری از مدرسه . هر لحظه ای که می گذرد برایش شکنجه ای واقعی است . تنها روز های خوب زندگی اش وقت هایی است که به کارگاه پدر بزرگش می رود.
پدر بزرگ لئو در دنیا تنها کسی است که اورا درک می کند. شاید به همین دلیل است که از گرگوری می خواهد سخت ترین قدم زندگی اش را بردارد....
6- غول بزرگ مهربان . نوشته ی: رولد دال . ترجمه ی گیتا گرگانی .
خلاصه ی کوتاهی از داستان : فقط فکرش را بکن که ناگهان ممکن است به زودی شما را به عنوان صبحانه بخورند. مثل یک برش بیکن توی ماهیتابه ای بیندازند که توی آن روغن جلزو ولز می کند.وقتی غولی نیمه های شب قدم هایش به بلندی زمین تنیس بدند سوفی را از رخت خواب ربوداو درست داشت به همین چیزها فکر می کرد...............